عوامل تحکیم و تزلزل بنیان خانواده

دانشگاه حضرت ولی عصر (عج) رفسنجان

عوامل تحکیم و تزلزل بنیان خانواده

دانشگاه حضرت ولی عصر (عج) رفسنجان

افزایش طلاق، کاهش ازدواج

چهارشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۳۶ ق.ظ

 

 

دفتر اول؛ افزایش طلاق

 

دختر با لباس سفید به خانه بخت می‌رود و با لباس سفید هم بیرون می‌آید. این جمله جواب اول و آخر اطرافیان به زنان و مردانی بود که به گسستن پیوند خانوادگی‌شان می‌اندیشیدند. این جمله تا چندی پیش قانونی نانوشته و قاطع در فرهنگ ما ایرانی‌ها بود و گفتن آن یک مفهوم را بیان می‌کرد؛ طلاق ممنوع!

طلاق در گذشته ای نه چندان دور کابوس خانواده‌ها بود و تقاضای جدایی از سوی هر یک از طرفین به شدت توسط والدین سرکوب می‌شد. اما در دو دهه‌ اخیر و با گسترش‌ زندگی‌ شهرنشینی‌، افزایش‌ ظواهر مدرنیته‌ و تغییر شیوه‌ زندگی‌ از سنتی‌ به‌ مدرن‌، نظام‌ خانواده‌ در ایران‌ دستخوش‌ تغییراتی‌ شده‌ است‌. به‌ گونه‌ای‌ که‌ این‌ مساله‌ سبب‌ شده‌ که‌ آمار طلاق‌ به‌ میزان‌ قابل‌ توجه‌ و نگران‌‌کننده‌ای‌ افزایش‌ یابد و این معضل اجتماعی نیز همچون بسیاری دیگر آرام آرام در تغییرات نظام اجتماعی، قبح خود را از دست داده و جمله معروف “دختر با لباس سفید به خانه بخت می‌رود و با لباس سفید هم بیرون می‌آید” به صندوقچه تاریخ پیوست. حقیقت تلخی که همه ما بر آن اذعان داریم.

طلاق دیگر کابوس نیست

گرچه برای بسیاری از جوانان امروزی طلاق دیگر کابوس نیست اما اکثر قریب به اتفاق جامعه شناسان از افزایش این معضل اجتماعی نگرانند و نسبت به آن هشدار می‌دهند. به‌ اعتقاد جامعه‌شناسان‌ و آسیب‌شناسان‌ اجتماعی‌ امروزه‌ بسیاری‌ از پدیده‌ها و آسیب‌های‌ اجتماعی‌، خانوادگی‌، اقتصادی‌، فرهنگی‌، سیاسی‌ و... ریشه‌ در مساله‌ طلاق‌ دارد.

چندی پیش رییس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور تازه‌ترین آمار ازدواج و طلاق را در شش ماه نخست سال جاری اعلام کرد که بر اساس آن هزار و 841 طلاق در کشور ثبت شده است که این تعداد در مقایسه با سال قبل شش درصد افزایش داشته است. این آمار بار دیگر زنگ خطر را برای جامعه شناسان و آسیب‌شناسان اجتماعی به صدا در آورده و چشم انداز تاریکی را برای جامعه ایرانی به تصویر کشیده است. از نظر متخصصان علم جامعه شناسی علل افزایش طلاق از سه نقطه نظر اجتماعی، اقتصادی و آماری قابل بررسی است.

موسوی چلک رییس انجمن مدد کاران اجتماعی در مورد علل افزایش طلاق در جامعه می‌گوید: هر پدیده اجتماعی معلولی از مجموعه عوامل است و موضوعی مانند طلاق تک علتی نیست و علل طلاق در کشورهای مختلف متفاوت است و همچنین در یک کشور علت طلاق در مناطق و اقشار مختلف،علت‌های متفاوتی دارد.

برخی از علل و عوامل طلاق آشکار هستند و زوجین به هنگام طلاق این علل را در دادخواست خود بیان می‌کنند مانند مصرف موادمخدر، خشونت، دخالت والدین و گاهی فقر اما برخی از علل طلاق در دادخواست بیان نمی‌شود مانند نارضایتی از روابط زناشویی که به دلیل مسائل فرهنگی حاکم بر جامعه در قالب عدم تفاهم در دادخواست ذکر می‌شود و یکی از عوامل موثر در طلاق است و کمتر در دادخواست‌های طلاق به آن توجه می‌شود همچنین می‌توان به سوء ظن یا انحراف اخلاقی که معمولا بیان نمی‌شود، اشاره کرد.

ریشه 70 درصد اختلافات میان زوجین سوءتفاهم است

به اعتقاد موسوی چلک، فرهنگ گفت و گو در میان خانواده‌های ایرانی پایین آمده است و مطابق تحقیقاتی که انجام گرفته مشخص شده که مدت زمان گفت و گو بیشتر از 15 دقیقه نمی‌شود در صورتی که بالای 70 درصد از اختلافات میان زوجین بنای سوء تفاهم دارد و این مشکل تنها با صحبت کردن زوجین با یکدیگر برطرف می‌شود و در بیشتر موارد نیز صحبت و گفت و گو میان زوجین در خصوص مسائل و مشکلات دیگران است که در این موارد نیز به نتیجه‌ای نمی‌رسند.

اما نکته کلیدی و تاثیرگذاری که باید به آن اشاره کرد این است که تمام عواملی که منجر به طلاق می‌شود از درون خانه نشات نمی‌گیرد بلکه عوامل بیرون از خانه نیز در طلاق موثر هستند که می‌توان به سلامت اجتماعی اشاره کرد. براساس آمار وزارت بهداشت حدود 34 درصد از مردم به یکی از انواع اختلالات روانی مبتلا هستند که بالاترین آمار به تهران بر می‌گردد در صورتی که در گذشته این آمار حدود 20 تا 24 درصد بوده است. شادی و نشاط در خانواده‌های ایرانی کم رنگ شده و زمانی که فردی شادابی نداشته باشد در برخورد با دیگران با بی‌حوصلگی رفتار می‌کند که می‌تواند به اشتباه از سوی طرف مقابل برداشت منفی از این رفتار شود.

بخش دیگری از عوامل موثر در طلاق مشکلات اقتصادی، ناباروری، عدم شناخت یا معیارهای نادرست و ازدواج‌های اینترنتی و آشنایی در پارک و اتوبوس و اماکن عمومی‌است و همانطور که اشاره شد در مناطق مختلف طلاق علل متفاوتی دارد.

دکتر سید‌هادی معتمدی، روانپزشک نیز درمورد افزایش آمار طلاق می‌گوید: از نظر اجتماعی تغییر در فضای جامعه و آشنا شدن مردم بویژه زنان با حقوقشان یکی از علل رشد طلاق است. همچنین گسترش سازمان‌های حمایتی و حمایت‌های اجتماعی از مطلقین بویژه زنان مطلقه از دیگر عوامل رشد این پدیده است. نکته دیگر قانون به روز شدن مهریه است. تا ده سال پیش زنان نه با حقوقشان آشنایی داشتند و نه در صورت طلاق از پشتوانه مالی برخوردار بودند. اما با وضع قانون‌های جدید، مسائل مالی که یکی از موانع اقدام به طلاق بود، حل شده و زنان مطمئن هستند که در صورت طلاق علاوه بر حمایت‌های اجتماعی، پشتوانه مالی نیز خواهند داشت. این مسأله باعث شده بسیاری از طلاق‌های عاطفی تبدیل به طلاق واقعی شود. می‌توان گفت طلاق بطور مطلق افزایش پیدا نکرده بلکه بیشتر نمود اجتماعی پیدا کرده است و خود را نشان می‌دهد.

 

تورم و بیکاری علت اقتصادی طلاق

معتمدی تورم و بیکاری را نیز از علل اقتصادی طلاق برشمرده و می‌گوید: درحال حاضر با سیل جوانان بیکار مواجهیم که بیشتر متولد 25ـ20 سال پیش هستند و شاید ریشه این مشکل را بتوان در سیاست‌های 25ـ20 سال پیش که خانواده‌ها را به داشتن فرزند بیشتر تشویق می‌کرد، جست وجو کرد. قطعاً در خصوص بیکاری جوانان همه دولتمردان مقصر بوده اند.

وی همچنین با اشاره به پیوندهای زناشویی جدید که بیشتر روبنایی است می‌گوید: جوانان امروزه بدون در نظر گرفتن شرایط لازم برای ازدواج و دقت به مسائل زیربنایی ازدواج، اقدام به این کار کنند و ازدواجها تبدیل به نوعی نمایشگاه و نوعی مسابقه نمایش امکانات شده است. این سطحی نگری درازدواج خود از علل بروز طلاق در سال‌های آینده است و بیشتر طلاق‌ها نیز در بین این گروه اتفاق می‌افتد.

دکتر پیمان آزاد استاد دانشگاه و حقوقدان معتقد است که پدیده افزایش طلاق و بی‌میلی جوانان به ازدواج مساله پیچیده‌ای نیست اگرچه ابعاد گوناگونی دارد. ازمنظر کلان، عبور از جامعه سنتی به جامعه مدرن از یک سو، بنیان خانواده را سست می‌کند و از طرفی رشد میزان ازدواج را به خطر می‌اندازد. در جامعه مدرن، تساوی حقوقی زن و مرد در همه عرصه‌های زندگی مطرح می‌شود. نقش زن در خانواده و جامعه تحول پیدا می‌کند و در بستر این تحول است که وظایف و تکالیف زن و مرد تغییر می‌کند. در صورتی که آحاد جامعه مخصوصاً مردان برای قبول این تحول آماده نباشند رشد میزان طلاق اجتناب ناپذیر می‌شود چرا که معیار ازدواج عوض شده و در معرض دگرگونی‌های مداوم است. به اعتقاد این حقوقدان، 20 درصد طلاق‌ها را دخالت خانواده‌ها و دیگران در امور جوانان تشکیل می‌دهد و این قضیه تا آنجا پیش رفته که در ایران خانواده‌ها با هم ازدواج می‌کنند نه دو جوان زیرا اختلافات خانواده‌ها آنچنان زیاد شده که اجازه زندگی به دو زوج را نمی‌دهند.

بیش از 80 درصد طلاق‌ها به درخواست زنان

آزاد از آمار جالب توجهی خبر می‌دهد که بر طبق آن بیش‌از 80 درصد طلاق‌ها به درخواست زنان صورت می‌گیرد ولی این به معنای آن نیست که زنان ما از زندگی گریز پا شده‌اند بلکه چون طلاق برای مردان دارای بار مالی است در نتیجه بیشتر مراجعین را زنان تشکیل می‌دهند. وی هشدار می‌دهد: با وارد شدن نسل جوان به بازار کار این آمار به مرز خطر آفرین خود، یعنی 9 میلیون نفر خواهد رسید و یقینا با رشد بیکاری شاهد افزایش رشد طلاق خواهیم بود زیرا فکر آدم بیکار مغازه شیطان است.

آزاد افزایش اعتیاد مردان را نیز عاملی برای افزایش طلاق در جامعه می‌داند چرا که به اعتقاد وی زمانی که صحبت از ترک نفقه می‌شود در کنارش حتما عاملی به نام اعتیاد وجود دارد و زمانی که شخص معتاد از بطن جامعه به حاشیه رانده می‌شود نمی‌تواند شغل شرافتمندانه داشته باشد و در نتیجه به اداره زن و فرزند خود نمی‌پردازد و تمام هم و غم خود را برای بدست آوردن ماده حیاتی خود مواد مخدر بکار می‌برد و ممکن است دست به ارتکاب هر جنایتی بزند و شرافت خانوادگی خود را فدای خود کند.

نارضایتی جنسی؛ ورود ممنوع

اما در این میان هستند جامعه شناسانی که موضوعاتی را مطرح می‌کنند که گرچه به علت باورهای سنتی جرات بروز نیافته‌اند اما نقش بسیاری در ظهور نارضایتی‌ها در زندگی مشترک دارند. یکی از این جامعه شناسان اصغر مهاجری است. وی می‌گوید: به نظر من بیشترین علت طلاق‌ها در کشور به ناتوانی در برقراری ارتباط درست جنسی برمی‌گردد و در صورتی که طلاق انجام نشود و با تکیه بر باورهای سنتی زندگی ادامه پیدا کند، تبعات منفی روانی و جسمی‌آن بسیار زیاد است.

حق زنان در این نابرابری‌های جنسی بیشتر از مردان تضییع می‌شود. نبود آموزش درخصوص مسائل جنسی، بزرگ‌ترین آسیب در ازدواج‌ها است و برنامه‌ریزان و سیاستگذاران جامعه باید نگاهی مقدس و باز به مقوله روابط زناشویی داشته و با آموزش و ترویج فرهنگ درست این روابط که در آموزه‌های دینی ما نیز به آن اشاره شده است، نگاه تابو و پنهانکارانه به این موضوع را پاک کنند. در مسئله فرهنگ جنسی نیز همچنان ورود به این حوزه یک تابو به حساب می‌آید. در حالی که در آموزه‌های دینی ما احادیث غنی و قوی و توصیه‌ها خیلی شفاف است اما جامعه این صراحت را بر نمی‌تابد و آموزش‌های جنسی در کشور خیلی پایین است. برخی از محققان می‌گویند که زنان و مردان ایرانی رضایت کاملی از ارتبا ط جنسی خود در خانه ندارند و مدت این ارتباط کمتر از10 دقیقه است. بنده معتقدم که ما در فرهنگ جنسی کشور تنها مسئله نداریم بلکه بحران داریم .البته باز تاکید می‌کنم که راه حل‌ها در این حوزه‌ها با توجه به آموزه‌های دینی بسیاراست. ما مسائل جنسی را باید حرمت دار کنیم. این نوع روابط نباید به عنوان مسائل شهوترانی و حیوانی مطرح شوند بلکه به عنوان بعدی از حرکت معنوی انسان‌ها به سوی کمال به حساب آیند. در بسیاری از خانواده‌های ایرانی طلاق‌های پنهان وجود دارد و رابطه میان زن و شوهرها پویا و بانشاط نیست.

دفتر دوم؛ کاهش ازدواج

بر طبق آنچه گفته شده عوامل مختلفی در روند رو به رشد طلاق در جامعه موثر است. اما آنچه تمام جامعه شناسان و آسیب شناسان به آن اذعان دارند آسیب زا بودن این معضل اجتماعی است. با این وجود رشد آمار طلاق هنگامی‌بیشتر خودنمایی کرده و برای جامعه تهدید تلقی می‌شود که با بحرانی به نام کاهش ازدواج همراه می‌شود، به طوری که بنابراعلام آمارها در نیمه نخست سال‌جاری 415 هزار و 620 ازدواج در کشور ثبت شده که این تعداد نیز در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته پنج درصد کاهش یافته است.

پرفسور حسین باهر روانشناس و استاد دانشگاه دلایل مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، اخلاقی و سیاسی را در بالا رفتن سن ازدواج جوانان تأثیر‌گذار دانسته و می‌گوید: مشکلات اقتصادی، مسکن، تهیه وسایل زندگی، مهریه سنگین، بیکاری، رفاه زدگی برخی از جوانان و فقر خانوادگی، از مهمترین دلایل اقتصادی موثر در تأخیر ازدواج جوانان است.

باهر، فقر مالی خانواده‌ها در تأمین امکانات ازدواج فرزندانشان را از عوامل موثر در تأخیر ازدواج می‌داند و متذکر می‌شود که مادی بودن قوانین مانند زندانی شدن جوانانی که قادر به پرداخت مهریه نیستند موجب ترس آنها از ازدواج می‌شود.هزینه‌های سنگین عقد و عروسی نیز در تأخیر ازدواج موثر است و از سوی دیگر نداشتن جهیزیه کافی برخی از دختران، آنها را از ازدواج منصرف می‌کند. به گفته وی پخش فیلم‌های مختلف در برنامه‌های ماهواره‌ای موجب الگوبرداری جوانان از فرهنگ غرب شده که موجب گرایش جوانان به این فرهنگ، زندگی مجردی و بی‌میلی به ازدواج در جامعه می‌شود. باهر برخی مسایل فرهنگی را نیز در بالا بردن سن ازدواج دخیل دانسته ومی‌گوید: ادامه تحصیل به ویژه توسط دختران، مدرن شدن زندگی، الگوپذیری جوانان از غرب و تمایل آنها به زندگی مجردی، تزلزل ارزش‌های سنتی و مهاجرت، از مهم‌ترین دلایل فرهنگی برای بالا رفتن سن ازدواج است. این استاد دانشگاه شهید بهشتی درک نکردن تفاوت‌های زن و مرد و رسیدن به کمال معنوی از طریق ازدواج‌ را یکی دیگر از عوامل تأخیر در ازدواج می‌داند.همچنین شکست والدین در زندگی و درگیری‌های مداوم آنها موجب عدم تمایل آنها برای ازدواج فرزندانشان می‌شود. از نظر این روانشناس برخی مسایل اجتماعی و اخلاقی همچون گرایش به جامعه‌گریزی، تنوع‌طلبی جوانان، مسئولیت‌گریزی، ترس از طلاق و شکست در زندگی آینده، ترس از خیانت همسر، رواج مردسالاری و زن‌سالاری و رقابت بین آنها، مهمترین دلایل اجتماعی هستند که تمایل جوانان را به ازدواج کاهش می‌دهند.

کاهش قبح دیر ازدواج کردن

این استاد دانشگاه شهید بهشتی کاهش قبح دیر ازدواج کردن را نسبت به گذشته موجب بالا رفتن سن ازدواج دانسته و می‌گوید: در گذشته، دیر ازدواج کردن امر ناپسندی بود اما امروزه این موضوع به یک امر بسیار عادی در جامعه تبدیل شده است. باهر، افسردگی و اضطراب، بی‌توجهی به مسایل دینی و ترس از تعهد متقابل را در تأخیر ازدواج موثر دانست و اضافه کرد: امروزه توکل جوانان به خدا کاهش یافته است در حالی که برای ازدواج توکل به خدا ضروری است. وی با اشاره به تمایل بسیاری از جوانان به ازدواج برای برطرف کردن نیازهای جنسی، گفت: هدف اصلی از ازدواج باید رسیدن زن و مرد به کمال باشد همچنین رواج بی‌بند و باری و مبهم بودن آینده جوانان در کاهش ازدواج موثر است.

تحریکات جنسی در جامعه صد برابر شده است

دکتر مهاجری نیز معتقد است درک درست از هدف ازدواج می‌تواند به افزایش گرایش جوانان به آن کمک کند. به گفته وی بر اساس تحقیقات علمی‌مدون تحریکات جنسی در جامعه نسبت به 30 سال گذشته بیش‌از صد برابر شده و میانگین‌ها نشان می‌دهد که سن ازدواج در کشور نیز به بیش‌از 10 سال به تاخیر افتاده. میزان بلوغ جنسی نیز به بیش از 5 سال کاهش پیدا کرده است و بستر‌های فرهنگی نیز برای ازدواج آسان و به موقع جوانان تضعیف شده است . در اینجا با مشکلی دیگری به نام تأخیر در ازدواج مواجه می‌شویم.

به گفته وی هزینه‌های بالا، تجملات، عدم کارکردهای دولت در حوزه تأمین مسکن و شغل مانع از ازدواج در سن مناسب می‌شود. به طور کلی در 30- 40 سال قبل میانگین بلوغ جنسی روی عدد 5/15 بوده است و میانگین سن ازدواج روی عدد 15 است یعنی این دو مقوله متناسب با یکدیگر رشد داشته‌اند اما هم‌اکنون بلوغ جنسی حدود 16 سال با تشکیل خانواده فاصله دارد . بنابراین این فاصله ایجادشده موجب می‌شود که افراد برای رفع نیازهای خودشان بیشتر به دنبال الگوبگردند از طرف دیگر الگوهای پویایی در داخل کشور طراحی نمی‌شود بنابراین الگوهای آن طرف آب می‌تواند برای پاسخ به این نیازها الگوی قابل دسترسی باشد. الگوهایی که بسیار خطرناک، آسیب‌زا و کاملا با فرهنگ ما در تضاد است.

مهاجری در این زمینه توضیح می‌دهد: یکی از پاسخ‌ها به این دسته از نیازها در جامعه روی آوردن به خانه‌های مجردی است. از طرف دیگر تغییراتی هم در سن جوان رخ داده است به عنوان مثال پیش از این به کسی نوجوان اطلاق می‌شد که سن او از حدود 13 سالگی آغاز شده و تا 18 سالگی ادامه داشت اما هم‌اکنون سن نوجوان از 18 سالگی آغاز شده و تا 24 سالگی ادامه می‌یابد بنابراین با توجه به اینکه از خصوصیات این دوران عدم مسئولیت پذیری است می‌توان خانه‌های مجردی را بهترین مکان برای خروج از تعهدات زندگی انتخاب کرد. هم اکنون فاصله میان بلوغ جنسی تا سن تشکیل خانواده در مقایسه با 40 سال گذشته 16 سال افزایش یافته است؛ این مسئله موجب شده تا برخی از جوانان برای رفع نیازهای خود به خانه‌های مجردی روی آورند.همه آنچه گفته شد نشان می‌دهد ایران در حال گذار از مرحله‌ای بسیار تعیین کننده است. مرحله‌ای که بسیاری از باورهای مردم به سرعت در حال تغییر است و متاسفانه قوانین و شیوه‌های مدیریت همگام با این تغییرات پیش نمی‌روند. در زمینه زندگی زناشویی، فرهنگ‌سازی لازم صورت نگرفته و بسیاری از زن و مردهای جوان به وظایف خود مطلع نیستند تا بر اساس آن، زندگی مشترک خود را پایه‌ریزی و برای آینده خود برنامه‌ریزی کنند. بنابر توصیه متخصصان علم شناخت جامعه، برای کم شدن آمار طلاق باید فرهنگ سازی و آموزش‌هایی در زمینه‌های مختلف قبل از ازدواج در دانشگاه‌ها و دبیرستان‌ها صورت گیرد تا جوانانی که قصد ازدواج دارند با آگاهی بیشتر نسبت به این امر اقدام نمایند. به اعتقاد جامعه شناسان زمانی که ساختارهای اقتصادی و فرهنگی جامعه تغییر پیدا می‌کند، مواجه با باورها، ارزش‌ها و هنجارهای جدید اجتناب ناپذیر است .طبق یک دستور حکومتی و فقهی، خانواده باید به عنوان مبنا در تمام برنامه‌های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت دولت مد نظر قرار گیرد اما متأسفانه دولت که وام‌دار این دستور فقهی و حکومتی است از اهمیت نهاد خانواده غافل مانده است. غربی‌ها که روزی خانواده گریز بودند هم‌اکنون برای حل مشکلات اجتماعی خود به خانواده روی آورده‌اند چرا که خانواده به دلیل ساختار و کارکردهای خاصی که دارد، مانند تولید نسل، شکل‌دهی اولیه شخصیت، ارتباطات عاطفی عمیق و ارتباطات چهره به چهره و بسیاری از ویژه‌گی‌های دیگر، قادر است نه تنها مشکلات خود را حل کند بلکه می‌تواند بسیاری از مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را حل و فصل کند. در دنیای پیشرفته بنگاه‌های اقتصادی سعی می‌کنند مسائل و موضوعات خود را بر اساس نهاد خانواده حل و فصل کنند اما متأسفانه در کشور ما علی‌رغم اینکه دارای پیشینه و ایدئولوژی قوی ملی در خانواده هستیم، به دلیل تأخر فرهنگی که در سالیان اخیر پیش‌آمده خانواده‌ دچار چالش شده است که نه تنها نمی‌تواند مسائل اجتماعی بیرون را حل کند بلکه به آن دامن هم می‌زند. آموزش یکی از مهمترین شاخصه‌هایی است که در نهاد خانواده باید گنجانده شود چرا که بعضاً پدر و مادرها قادر به حل و فصل مشکلات روانی، اجتماعی و اقتصادی بین خود نیستند. از سوی دیگر با تغییراتی که در جامعه وجود دارد، والدین نیازمند فاکتورهای تربیتی برای فرزندان خود نیز هستند که با آموزش‌های نهادینه‌شده می‌توان به فاکتورهای تربیتی مناسب دست پیدا کنند. و نکته پایانی اینکه همانطور که گفته شد معیار ازدواج عوض شده و در معرض دگرگونیهای مداوم قرار گرفته، بنابراین سیاستگذاران جامعه در همه بخش‌ها باید از سطح فرهنگی بالایی که متناسب با تفکر روز باشد برخوردار باشند، در غیر این صورت تضادهای اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و حقوقی تشدید می‌شوند. فکری که معاصر باشد راهگشا است. فکری که با مقتضیات روز نخواند مسأله آفرین خواهد بود یا مسائل را تعمیق می‌کند و بحران می‌آفریند

 


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۰۳
حسین شبرنگی

نظرات  (۱)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی